Wellcom To Jalal Karimi Site

سایت شخصی آقای جلال کریمی

Wellcom To Jalal Karimi Site

سایت شخصی آقای جلال کریمی

Wellcom To Jalal Karimi Site

سایت شخصی آقای جلال کریمی

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
شنبه, ۸ اسفند ۱۳۹۴، ۰۹:۲۸ ب.ظ

چه ساده بودم من...


چه ساده بودم من...!!!

چه ساده بودم من! ...این روزها پر از سکوتم ، اما سکوتم پر از حرف است .
حرفهایی که جز با زبان سکوت نمی توانم بگویم.

اگر تمام کلمات دنیا راهم برایت بنویسم باز هم مرا نمیفهمی...
چون ندیدی چشمهایم چقدر مات شده این روزها ...
به روی گریه نمیآورم که شب است ...چقدر حماقت میخواهد که آدمی نا امید شود ...

چه ساده بودم من! ...فکر میکردم آنقدر بزرگ شده ام که گریه را از یاد برده ام ،
فکر میکردم آنقدر سخت شده ام که هیچ زمین خوردنی نمیتواند مرا بشکند،
فکر میکردم به هرچه حرف تلخ و نگاه نادرست و طعنه ی تاریک آنقدر عادت کرده ام که میتوانم لبخندی از سر بی قیدی بزنم و در دل بگویم "این نیز بگذرد "

فکر میکردم احمقانه ترین کار دنیا انصراف دادن از ادامه ی راه زندگی است

.فکر میکردم هیچ بن بستی نمیتواند مرا از ادامه ی راه منصرف کند
و هیچ گاه، هیچ گاه از ادامه دادن انصراف نخواهم داد .
فکر میکردم اگر به بن بست بخورم از بیراهه میروم ...اما میروم ،

فکر میکردم آنقدر قوی شده ام که کوله بارم را زمین نگذارم
و اگر لازم شد کوله ی مسافر خسته ای را نیز بر دوش گیرم .
اما..

فهمیدم یک شبه آنقدر کودک شدم
که با هر حرف نادرستی بغض میکنم و روزها شکسته میمانم.

فهمیدم انصراف از ادامه ی زندگی احمقانه ترین کار دنیا نیست ...
من هم ممکن است از ادامه انصراف دهم ...

فهمیدم گاهی تنها یک راه پیش رو داری
و اگر به بن بست برسی هیچ بیراهه ای نمیتواند تو را به مقصد برساند،
فهمیدم گاهی ترس از بیراهه ها و هر آنچه که نمیتواند خوب باشد
قدرت رفتن را ...قدرت ادامه دادن را میگیرد....

فهمیدم زودتر از حد انتظارم خسته میشوم ...
آنقدر خسته که زانوانم خم میشود و به زمین میخورم...

شبی آرزو کردم همه چیز تمام شود ، به هر قیمتی...میفهمی؟! هرقیمتی ...
اما انصراف هم جسارت میخواست که من نداشتم ...
پس ماندم و تنها آرزو کردم که شب بخوابم و صبح زود ...

  • جلال کریمی