Wellcom To Jalal Karimi Site

سایت شخصی آقای جلال کریمی

Wellcom To Jalal Karimi Site

سایت شخصی آقای جلال کریمی

Wellcom To Jalal Karimi Site

سایت شخصی آقای جلال کریمی

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۹۹ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است


بعضی آدم ها را نمی شود داشت ،

فقط می شود یک جور خاصی دوستشان داشت !

بعضی آدم ها اصلا برای این نیستند

که برای تو باشند یا تو برای آن ها !

اصلا به آخرش فکر نمی کنی ،

آنها برای اینند که دوستشان بداری

آنهم نه دوست داشتن معمولی نه حتی عشق ،

یک جور خاصی دوست داشتن که اصلا هم کم نیست …

این آدم ها حتی وقتی که دیگر نیستند هم در کنج دلت

تا ابد یک جور خاص دوست داشته خواهند شد!


عاشق گمنام نوشت:
این روزها همه آدمها درد دارند …
درد پول
درد عشق
درد تنهایی
این روزها چقدر یادمان میرود زندگی کنیم !!!

  • جلال کریمی





آدم ها بی شباهت به «آب» نیستند

اگر می خواهند زنده باشند و زندگی ببخشند

باید جریان داشته باشند و پیه برخورد با سنگها و سختیها را به تنشان بمالند

و شجاعت چشیدن گرم و سرد روزگار را داشته باشند

تا باران بشوند و بر جهان ببارند

وگرنه انسانها و ملتهایی که تحمل سختیها را ندارند

همچون آب ساکنی هستند که صدایشان به کسی آرامش نمی دهد،

با دیگران کنار نمی آیند و دریایی با هیبت نمیشوند

که ـ در طول و عرض تاریخ ـ از آنها به عظمت یاد کنند

و نه فقط جهان را، که حتی خودشان را هم نمی توانند نجات دهند،

مرداب می شوند و می گندند.


عشق گمنام نوشت:

قیمت آدم ها

به آن چیزی است که

به خاطرش آه می کشند...

  • جلال کریمی


زمان چیز عجیبست...

میدود...

جلو میرود...

ودوست داشتنى ترین آدم هاى زندگیت را یا کهنه میکند یا عوض!!!

بعضى ها یا تغییر میکنند یا حقیقت درونشان مشخص میشود!!!

زمان دیر یا زود به تو ثابت خواهد کرد

که کدامشان ماندنى اند و کدامشان رفتنى!!!

عاشق گمنام نوشت:

من دعا میکنم

زمان بگذرد و دنیا پر شود از آدم هاى واقعى...

آدم هاى که نه زمان آنها را عوض کند نه زمین

  • جلال کریمی


ﭼﻨﺎﻥ ﺯﻧـــﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﺳﺨﺖ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﯾـﻢ ﮔـﻮﯾـﯽ ﺳﺎﻝ ﻫﺎ

ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﯿﻢ !

ﮐـﺎﺵ ﯾــﺎﺩ ﺑــﮕﯿـﺮﯾـــﻢ، ﺭﻫــﺎ ﮐﻨﯿــﻢ، ﺑـﮕــﺬﺭﯾــﻢ.

ﮔـﺎﻫﯽ ﺑـﺎﯾـــﺪ ﺭﻓﺖ …

ﺩﻝ ﺑــﻪ ﺳﺎﺣـﻞ ﻧﺒﻨﺪﯾـــﻢ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﻦ ﺑﻪ ﺁﺏ ﺯﺩ …

ﻣﺎ ﺑﻪ ﺁﺭﺯﻭﻫــﺎﯾﻤــﺎﻥ

ﯾﮏ ﺭﺳﯿــﺪﻥ ﺑــﺪﻫــﮑﺎﺭﯾــــﻡ!

ﺯﻧــــﺪﮔــﯽ ﮐــﻮﺗــﺎﻩ ﺍﺳﺖ.

ﺷﺎﯾﺪ… فرصتی نیست تا عکسی ﺷﻮیم ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﯼ

ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﻃﺎﻗﭽﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ

ﮔﺮﺩﮔﯿﺮﯼ ماﻥ ﮐﻨﻨﺪ!

اصلا گاهی باید نرسید …

اصلا قرار نیست به همه آرزوها رسید…

گاهی نرسیدن تو را عاشق تر میکند …


عاشق گمنام نوشت:
هـــر انســـانی گاهـــی لازم اســـت
بایســـــتد گوشــــه ای از دنیا

و لحظه ای به آســـمان خیـــــره شود
و خیـــــلی آرام بی هیـــــــچ واســـــطه ای !
به او بگویــــــد که :
دوســـــــتش دارد . . .

  • جلال کریمی



بیهوده است مجادله بر سر اثبات

دیانت یا بی دینی آدمها!

کسی که دروغ نمی گوید،

کسی که مهربان و با انصاف است،

کسی که از رنج دیگران اندوهگین می شود

و از شادمانی دیگران شاد است…

کسی که انسان را و پرنده را و گیاه را و زمین را

محترم می دارد…

" به مقصد رسیده است"

از هر راهی که رفته باشد…

عاشق گمنام نوشت:
هنوز وقت هست، تا دیر نشده باید فکری کرد
سقفی در حال ریختن است
مریضی در انتظار درمان و عروسی مشتاق جهیزیه و…
اگر امروز کمک برسانیم موثرتر از فرداست

گاهی یک ساعت هم تاخیر جدی‌ای است و فرصت‌ها را می‌سوزاند
گاهی دقیقه‌ها ارزشمندند و کمک‌ها گاهی کوچک به نظر می‌آیند
ولی به لطف خدا زندگی دوباره می‌بخشند
تا دیر نشده کمک رو یاد بگیریم ….

  • جلال کریمی



هنوز هســـت!

عشق واقعی را میگویم…

خیانت هست،دروغ هست،

بازی با دل هم هست،

درست…!

ولی یه جایی گوشه ی پاک دلِ بعضیا،

به دور از گناه ها و بدی ها ..

هنوز هم هســت عشق واقعی

عاشق گمنام نوشت:

همیشه به خاطر داشته باش:

کسی در جایی به خاطر وجود تو خوشبخت است .

  • جلال کریمی



چه فرقی میکند . . .
سیاه باشی یا سفید
چه بسیار سیاهانی که قلبهایی پاک و سپید دارند!!!!
وچه بسیار سفیدانی که قلبهایی زنگار گرفته و سیاه دارند!!!!

عاشق گمنام نوشت:

انسانیت که داشته باشی سپیدای هستی از آن توست. . .

  • جلال کریمی



نمیدانم عشق چه جور است!!
ولی ...
من به تو ...
"حس عجیبی" دارم!
حس یک تشنه به آب ...
حس ابری که،پر از باران است ...
حس قلبی که پر از تشویش است ...
حس دستی که در دست ...
حس عکسی در قاب ...
حس ماهی در آب ...
حس شرمی زیبا که در گونه ات پیداست..
حس قلبی نالان ...
عشق من بی پایان ...
حس پرواز پرنده ،تا اوج ...
حس خوابی آرام ، پر ز رویای بهار ...
حس رفتن تا " تو" ...
" عشق" باید که چنین حس عجیبی باشد.


عاشق گمنام نوشت:

تو
بی‌بدیل بودی
اما ،
من
فراوان و بیهوده...

و تلخی قصه از اینجا آغاز می‌شد!
از من گذشتی
مثل ماه
از پنجره‌های تاریک...

تو
همه‌ چیز من بودی
و من
هیچ‌ چیز تو نبودم...

  • جلال کریمی



شش گروه انسانی را از زندگی خود حذف کنید تا روحتان سالم بماند:

1 - ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ.
2 - ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﭼﺸﻤﺘﺎﻥ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
3 - ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺍﺳﺘﺮﺱ می دﻫﺪ.
4 - ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﺟﺮ ﻭ ﺑﺤﺚ می کند.
5 - ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺳﻮﺀ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ می کند.
6 - ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ تأثیرات ﻣﺨﺮﺏ می گذارد.

عاشق گمنام نوشت:

و شخصی که بی حرمتی برایش تفریح است.

  • جلال کریمی




وقتی عطر حضورت پیچید در خلوتم
دریچه های قلبم را بستم
چشمانم را هم
زیر پلکهایم مهتاب روی تو درخشید
چشمانم را گشودم
تو
همچون اشک جاری شدی بر گونه
ترا با دستهای نا مهربانم از گونه راندم
و تو در خاک خفتی
چشمانم را بستم
پشت پلکهایم آمدی
صدایم کردی
چشم گشودم
ترا دیدم که چون شقایق ایستاده ای


عاشق گمنام نوشت:

اشک زیبا ترین شعر،

بی تاب ترین عشق،

ناب ترین ایمان

و داغ ترین اشتیاق،

تب دارترین احساس،

خالص ترین بیان

و لطیف ترین دوست داشتن است

که همه در کوره ی گداخته ی دل به هم آمیخته،

ذوب گشته و و به صورت قطره ای

گرم بر گونه ی انسان جاری می شود.


  • جلال کریمی