Wellcom To Jalal Karimi Site

سایت شخصی آقای جلال کریمی

Wellcom To Jalal Karimi Site

سایت شخصی آقای جلال کریمی

Wellcom To Jalal Karimi Site

سایت شخصی آقای جلال کریمی

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

ای که با عطر تنت شور به جانم دادی
حس بوییدن گل را به خزانم دادی

تشنه لب بودم و مستانه مرا بوسیدی
باغ انگور به صحرای لبانم دادی

من کجا شوق غزلخوانی و آواز کجا
این چه رقصی است که تو یاد زبانم دادی

با نگاهی که پر از قافیه و ایجاز است
رونقی تازه به آهنگ بیانم دادی

بی خدا بودم و از قبله ی دل رو گردان
آمدی معجزه را خوب نشانم دادی

آنقدر محو تماشات شدم تا اینکه
صبحت زیبا یت به آوای عشقم دادی

آسمان رنگ از آن چشم زیبا تو باخت
جلوه ای ناب به تن پوش جهانم دادی


عاشق گمنام نوشت:

غم دریا دلان را با که گوییم
کجا غمخوار دریا دل بجوییم
دلم دریای خون شد در غم دوست
چگونه دل از این دریا بشوییم

  • جلال کریمی



برگرد....
اینجا...
من و یادم فقط تو را میخوهند...
برگرد تا دنیایم را به پایت بریزم
فقط برگرد...


عاشق گمنام نوشت:

نمیخواهم خاطره ی فردایم شوی
امروز من باش...
حتی لحظه ای...

  • جلال کریمی

سخن عشق تو بی آن که برآید به زبانم
رنگ رخساره خبر می‌دهد از حال نهانم

گاه گویم که بنالم ز پریشانی حالم
بازگویم که عیانست چه حاجت به بیانم

من در اندیشه آنم که روان بر تو فشانم
نه در اندیشه که خود را ز کمندت برهانم

گر تو شیرین زمانی نظری نیز به من کن
که به دیوانگی از عشق تو فرهاد زمانم


عاشق گمنام نوشت:

جنس من از آهن و از سنگ نیست

من دلم تنگ است و یار دلتنگ نیست

حال دل از من نمیپرسی چرا

حال پرسیدن که دیگر ننگ نیست

  • جلال کریمی


مثل گل باش

ﮔﻠﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﻧﺰﻭﺍﯼ ﺟﻨﮕﻞ ﻣﯿﺮﻭﯾﻨﺪ ﻋﻄﺮ ﺧﻮﺩ
ﺭﺍ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ
ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺩﺭ آنجا ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ آنها ﻗﺪﺭﺩﺍﻧﯽ ﮐﻨﺪ
ﭼﻪ ﻧﺒﺎﺷﺪ.
ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭﺷﺎﻥ ﺑﮕﺬﺭﺩ ﭼﻪ ﻧﮕﺬﺭﺩ
ﻣﻌﻄﺮ ﺑﻮﺩن
ﻃﺒﯿﻌﺖ ﮔﻞ ﺍﺳﺖ.
 

عاشق گمنام نوشت:

ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻭﺟﻮﺩﺷﺎﻥ
ﺳﺮﺷﺎﺭ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﺍﺳﺖ
و بی هیچ توقعی لبخند میزنند ومهربانند
تقدیم به آنهایی که بی توقع مهربانند…

  • جلال کریمی


پروردگارا....

اگر باعث "آزردگی "کسی شدم
به من "قدرت عذرخواهی "بده


عاشق گمنام نوشت:

اگر دیگران "مرا "آزردند "
به من "قدرت بخشش "بده....

  • جلال کریمی


یک سبد گلهای زیبا مال تو

این همه دلهای شیدا مال تو

من ندارم هیچ اما هرچه هست

با تمام دلخوشی ها مال تو

این غزلها را که با نام تو است

با تمام مثنوی ها مال تو

چشمهای روشن و بارانی ام

با همه چشمان دیبا مال تو

قلب عاشق پیشه ام را با همه

عشق و احساس فریبا مال تو

من ندارم جزء دل دیوانه ام

این دل غمخوار تنها مال تو


عاشق گمنام نوشت:

مـــــــے نویســــــــــم

بــــــــه نــــام عشـــــــــــــــــــق…

بــــــه نـــام دل…
بــــــه حرمــــــــــت این لـــــــحظـــــــــــه های

بــــــــے تڪـــــــــــــرار

بــــــه شـــــــــــوق تـــــــــــــــــــــو

بــــــــه نام عشـــــــــــــــــــق

مــــــــے نویســـــــــــــم

  • جلال کریمی


ﺍﺯ ﻋﺎﻟﻤﻲ ﭘﺮﺳﻴﺪﻧﺪ :
ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﻲ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﻣﻴﺰﺍﻥ ﻋﻘﻞ ﮐﺴﻲ ﭘﻲ ﺑﺮﺩ؟

ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ :
ﺍﺯ ﺣﺮﻓﻲ ﮐﻪ ﻣﻲ ﺯﻧﺪ

ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﭘﺮﺳﻴﺪﻧﺪ :
ﺍﮔﺮ ﭼﻴﺰﻱ ﻧﮕﻔﺖ ﭼﻪ ؟

ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ :
ﻫﻴﭻ ﮐﺲ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻋﺎﻗﻞ ﻧﻴﺴﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻨﺪ.


عاشق گمنام نوشت:


زندگی کردن با مردم این دنیا همچون

دویدن در گله اسب است..

تا میتازی با تو میتازند.

زمین که خوردی انهایی که جلوتر بودند..

هرگز برای تو به عقب باز نمیگردند.

و انهایی که عقب بودند به داغ روزهایی

که میتاختی تو را لگد مال خواهند کرد!

  • جلال کریمی

  • جلال کریمی



گاهی گذشت میکنم.
گاهی گذر....
معنای این دو فرق میکند.
بخشیدن دیگران دلیل ضعیف بودن من نیست.
آنها را می بخشم چون انقدر قوی هستم.
که می دانم آدم ها اشتباه می کنند.

عاشق گمنام نوشت:

بزرگترین هدیه گذشت به ما
آرامش داشتن خود ماست...

  • جلال کریمی


تنها یک روز در سراسر حیات کافی است،

نگاه از گذشته برگیر و بر آن غبطه مخور،

 

 چرا که از دست رفته است،

در غم آینده نیز مباش،

 

چرا که هنوز فرا نرسیده است،

زندگی را در همین لحظه بگذران،

 

 و آن را چنان زیبا بیافرین

که ارزش بیاد ماندن را داشته باشد.

زندگی گره ای نیست که در جستجوی گشودن آن باشیم؛


عاشق گمنام نوشت:

زندگی واقعیتی است که باید آن را تجربه کرد!

  • جلال کریمی