یک نفر امد قرارم را گرفت
برگ و بار و شاخسارم را گرفت
چهار فصل من بهار بود ، حیف
باد پائیزی بهارم را گرفت
اعتباری داشتم در پیش عشق
با نگاهی ، اعتبارم را گرفت
عشق یا چیزی شبیه عشق بود
آمد و دار و ندارم را گرفت . . .
عاشق گمنام نوشت:
خدایا"آلودگی" آدمها از حد گذشته...
دنیا را چند روز تعطیل نمی کنی؟