مثل یک ستاره...
مرا شبیه خودم مثل یک ستاره بکش! شبیه من که نشد خط بزن دوباره بکش مرا شبیه خودم در میان آتش و دود شبیه چشم و دلم غرق صدشراره بکش و بعددست بکش برشراره ام یک شب بسوز و قلب مرا پاره پاره پاره بکش و زخم های دلم را ببین و بعد از آن لباس بر تن این قلب بی قواره بکش بخند!خنده ی توشعله می زند برمن بخند وشعله ی من رابه یک اشاره بکش برای بودن من عشق را نشانه بگیر و خط رد به تن هرچه استخاره بکش مرا شبیه خودم!مثل یک ستاره بکش عاشق گمنام نوشت: مانند پرنده ای باش
که روی شاخه سست وضعیف لحظه ای می نشیند
ببین ستاره شدم با تو ای بهانه ی من
و آواز می خواند
و احساس سرما می کند شاخه می لرزد
به آواز خواندن خود ادامه می دهد ولی با این حال
زیرا مطمئن است
که بال و پر دارد
- ۹۵/۰۲/۲۹