دوشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۵، ۰۹:۳۴ ب.ظ
فراموش کن...
ساعت شنی به من یاد داد
باید خالی شوی تا پر کنی
دلی را… چشمی را… گوشی را…
خالی کنی خودت را از نفرت تا پر کنی کسی را از عشق…
خالی کنی چشمت را از کینه تا پر شود چشمی از آرامش…
یادت باشد ،
ساعت شنی روزی میچرخد
و این بار این تو هستی که پر میشوی…
از آنچه خودت پر کرده ای دیگران را …
عاشق گمنام نوشت:
مدتهاست
تصمیم گرفته ام
هر گاه کسی را نخواستم
یا از او رنجیدم
یا دلم را شکست
به یادروزی باشم که ممکن است
هرگز در دنیا نباشد
ان روز را مرور میکنم
انقدر که نبودنش را باور کنم
بعد در ذهنم برایش غمگین میشوم
و
شاید یک عزاداریِ ذهنی
وبعد ارزو میکنم کاش
بود واز او میگذشتم
بعد به خودم میگویم:
حالا او هست پس ببخش وفراموش کن
- ۹۵/۰۱/۱۶