دوشنبه, ۷ دی ۱۳۹۴، ۰۹:۲۸ ب.ظ
جور دیگر...
شعرهای آخرم را جور دیگر گفتهام
با غم واندوه تو، با قلب پرپر گفتهام
با خیال روی تو، در گوشهی تنهاییام
یکّه و تنها و بی همراه و یاور گفتهام
هرچه میگفتند بس کن عاشقی دیوانگیست
باز هم از عشق تو، هم کور و هم کر گفتهام
گفته بودم «دوستت دارم» به من گفتی نگو
طاقت دل طاق شد، صد بار دیگر گفتهام
حکم اعدامم شبی در شهر اجرا میشود
بس که از عشقت برای خلق کافر گفتهام
عاشق گمنام نوشت:
با سکوتت سر نَبُر از بیت بیت شعر من
این غزل را من نه با دل بلکه با سر گفتهام...
- ۹۴/۱۰/۰۷