چہ حس خوبیہ
وقتۍ دستاشو
قفڸ میڪنہ تو دستاتو
میگہ:تا آخرش ڪنارتم
نبینم غصہ ۍ چیزۍ رو
بخورۍ عشــღــق مڹ
عاشق گمنام نوشت:
بیاموزبه من
که لحظه هادرگذرند.
بیاموز به من که
هیچ حالتی پایدارنیست
که می گذرد
اگر درسختی ام
اگردلتنگم
و در تمام این لحظه ها تودر کنار منی