شنبه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۱۰ ب.ظ
از برای تو...
از برای تو، مفهومی نیست
نه لحظهای:
پروانه ئیست که بال میزند
یا رود خانهای که در حال گذر است
هیچ چیز تکرار نمیشود
و
عمر به پایان می رسد:
پروانه
بر شکوفهای نشست
و رود به دریا پیوست
عاشق گمنام نوشت:
گاهی باید آرزویی خشکیده را هَرَس کرد،
تا امیدی تازه جوانه زدند..
وگاهی باید،
ناگفته هارا دفن کرد،
تا شعرهای تازه تری سروده شود
- ۹۵/۰۵/۳۰