Wellcom To Jalal Karimi Site

سایت شخصی آقای جلال کریمی

Wellcom To Jalal Karimi Site

سایت شخصی آقای جلال کریمی

Wellcom To Jalal Karimi Site

سایت شخصی آقای جلال کریمی

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۸۲ مطلب در آذر ۱۳۹۴ ثبت شده است




  • جلال کریمی

کوچک که بودم کشتی هایم که غرق می شد

سریع برگی از دفتر مشقم می کندم

و دوباره یکی عین آن را می ساختم !!

حالا روزهاست که کشتی هایم غرق شده

و تنها در حسرت آنم که چرا دیگر دفتر

مشقی ندارم .....

  • جلال کریمی

هرگز این قصه ندانست کسی:
آن شب آمد به سرای من و خاموش نشست
سر فرو داشت نمی گفت سخن
نگهش از نگهم داشت گریز
مدتی بود که دیگر با من
بر سر مهر نبود
آه ، این درد مرا می فرسود:
« او به دل عشق ِ دگر می ورزد ؟ »
گریه سر دادم در دامن او
های هایی که هنوز
تنم از خاطره اش می لرزد !
بر سرم دست کشید
در کنارم بنشست
بوسه بخشید به من
لیک می دانستم
که دلش با دل من سرد شده ست !

  • جلال کریمی

زندگی همهمه مبهمی از ردشدن خاطره هاست،
هر کجا خندیدیم،
هر کجا خنداندیم،
زندگانی آنجاست
بیخیال همه تلخی ها،
لحظه هایت آرام

  • جلال کریمی

یک نفر گوشه ی محرابِ دلم زندانی ست !
به خیالش که در آن جا خبر از مهمانی ست!
دُزدِ ناشی ست به کاهی دلِ خود خوش کرده
بی نوا هیچ نداند که خودش ، قربانی ست !
گفتمش : دست بکش از منِ ویرانه ...، برو
ظاهرم گرچه خوشست باطنِ من بارانی ست...
حرف هایم همه را سهل گرفت و نَشِنید...!
با خودش گفته که : این شب زده را درمانی ست!
من به صد گونه زبان گفتمش : ای دیوانه
فکر کردی که مُداوا به همین آسانی ست ؟؟؟
خنده زد بر من و بر کُنجِ دلم تکیه نمود
گفت : آخر شبِ یلدایِ تو را پایانی ست
کاش او هم برود از برِ این سوخته دل...
بی سبب در پیِ آرامشِ این توفانی ست !
من چه گویم که به حسرت ننشیند احدی ؟؟؟
سهم این کلبه ی تنها ، بخــــــــــدا ویرانی ست

  • جلال کریمی

کاش میشد خنده را تدریس کرد
کارگاه خوشدلی تاسیس کرد
کاش می شد عشق را تعلیم داد
نا امیدان را امید و بیم داد
شاد بود و شادمانی را ستود
با نشاط دیگران ، دلشاد بود
کاش می شد دشمنی را سر برید
دوستی را مثل شربت سر کشید
دشمن بی رحمی و اجحاف بود
دوستدار نیکی و انصاف بود
کاش می شد پشت پا زد بر غرور
دور شد از خود پسندی، دور دور
با صفا و یکدل و آزاده بود
مثل شبنم بی ریا و ساده بود
از دو رنگی و ریا پرهیز کرد
کینه را در سینه حلق آویز کرد
کاش می شد ساده و آزاد زیست
در جهانی خرم و آباد زیست
اعتیاد و فقر را نابود کرد
دودمان بی کسی را دود کرد

  • جلال کریمی

زیباترین قسم سهراب سـپهری:


به حباب نگران لب یک رود قسم

و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت

غصه هم میگذرد

آنچنانی که فقط خاطره ای خواهدماند
لحظه ها عریانند

به تن لحظه خود

جامه اندوه مـپوشان هرگز...!!
زندگی ذره کاهیست، که کوهش کردیم

زندگی نام نکویی ست، که خارش کردیم

زندگی نیست بجز نم نم باران بهار

زندگی نیست بجزدیدن یار زندگی نیست بجزعشق

 بجزحرف محبت به کسی

ورنه هرخاروخسی

زندگی کرده بسی

زندگی تجربه تلخ فراوان دارد

دوسه تاکوچه وپس کوچه واندازه یک عمر بیابان دارد

ما چه کردیم و چه خواهیم کرد در این فرصت کم ...

  • جلال کریمی

عاشقم..... اهل همین کوچه ی بن بست کناری ،
که تو از پنجره اش پای به قلب منِ دیوانه نهادی ،
تو کجا ؟
کوچه کجا ؟
پنجره ی باز کجا ؟
من کجا ؟
عشق کجا؟
طاقتِ آغاز کجا ؟
تو به لبخند و نگاهی ،
منِ دلداده به آهی ،
بنشستیم
تو در قلب و
منِ خسته به چاهی...... گُنه از کیست ؟
از آن پنجره ی باز ؟
از آن لحظه ی آغاز ؟
از آن چشمِ گنه کار ؟
از آن لحظه ی دیدار ؟
کاش می شد گُنهِ پنجره و لحظه و چشمت ،
همه بر دوش بگیرم
جای آن یک شب مهتاب ،
تو را یک نظر از کوچه ی عشاق ببینم..
به کسی کینه نگیرید
دل بی کینه قشنگ است
به همه مهر بورزید
به خدا مهر قشنگ است
دست هر رهگذری را بفشارید به گرمی
بوسه هم حس قشنگی است
بوسه بر دست پدر
بوسه بر گونه مادر
لحظه حادثه بوسه قشنگ است
بفشارید به آغوش عزیزان
پدر و مادر و فرزند
به خدا گرمی آغوش قشنگ است
نزنید سنگ به گنجشک
پر گنجشک قشنگ است
پر پروانه ببوسید
پر پروانه قشنگ است
نسترن را بشناسید
یاس را لمس کنید
به خدا لاله قشنگ است
همه جا مست بخندید
همه جا عشق بورزید
سینه با عشق قشنگ است
بشناسید خدا را
هر کجا یاد خدا هست
سقف آن خانه قشنگ است...

  • جلال کریمی

یک نفر کودکی هایم را دزدید
و به جایش غم و تردید کشید
و نیندشید با خود
که چه تلخ است
که این طفل از امروز نخواهد خندید
یک نفر با ترس لب های حقیقت را دوخت
و به من حرف دروغی آموخت
شعله ای را افروخت سوخت جانم را جانم را سوخت
یک نفر خاطره هایم را بر باد نشاند
تا دگر هیچ نماند
و به من گفت خدا یار خطا کاران نیست
واز این قصه ی پر شور دگر هیچ نخواند !

  • جلال کریمی

حرف دلت را امروز بگو؛

   اگر گفتی می شود ، حرف دل

  اگر نگفتی می شود ، درد دل


  • جلال کریمی