Wellcom To Jalal Karimi Site

سایت شخصی آقای جلال کریمی

Wellcom To Jalal Karimi Site

سایت شخصی آقای جلال کریمی

Wellcom To Jalal Karimi Site

سایت شخصی آقای جلال کریمی

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب


من بودم و تنهایی و یک راه بی انتها
یک عالم گله و خدایی بی ادعا
گم شده بودم میان دیروز و فردا
تا تو را یافتم.. با تو خودم را یافتم

صدایت در گوشم پیچید
نگاهت در چشمانم نقش بست
نشان دادی به من آنچه بودم
آری، با تو رسیدم من به اوج خودم

نامم را خواندی.. گفتی بارانم
بارانی شد دل و چشمانم
آری بارانی شدم تا ببارم
اما ای کاش بدانی تویی آسمانم

بی تو نه معنا دارد باران
نه معنا دارد خورشید و نه رنگین کمان
ای که شبیه تر از خود به منی
بگو تا آخر راه با من هم قدمی

  • جلال کریمی


کلماتم را
در جوی سحر می‌شویم
لحظه‌هایم را
در روشنی باران‌ها



تا برای تو شعری بسرایم، روشن
تا که بی‌دغدغه بی‌ابهام
سخنانم را
در حضور باد
این سالک دشت و هامون
با تو بی‌پرده بگویم
که تو را
دوست می‌دارم تا مرز جنون

  • جلال کریمی


ببار بارون که من تنها ترین تنهای این دنیام

ببار بارون که پاک شه غصه از روزام

ببار بارون که من خسته ترین خسته ی این دنیام

ببار بارون تا در شه خستگی از پام

ببار بارون که من شیدا ترین شیدای این دنیام

ببار بارون تا مجنون کم بیاره از دردام

ببار بارون که من عاشق ترین عاشق این دنیام

ببار بارون،چیو کم داری جز اشکام؟

  • جلال کریمی


مــیخواهـــــم راحت بــــــاشـــم ...

بـــــی جــســارت و بــــی خـجــالـــت ...

در جــــــواب چــــه خـــــبرهــا ؟

چـــــشمانـــــم را بــــبنـــدم و بــگویــــــم :

عــــــــــاشـــقـــــــــی ...

  • جلال کریمی

ســــــــاده نگـــــــــذر...

به یــــــــاد داشتــــه باش..

"ایــــــــن" دلـــــنوشته ها را....



یـــک " دل " نوشـــته است....!

  • جلال کریمی

دلگیرم

از دنیآ و روزگآرش

از بی کسی هآ و سکوت هآ!

این منم که اینگونه خسته ام

منی که همیشه خوب بودم و خندآن

منی که خنده هآیم مثآلی بود به مثآل ضرب المثل!

نمی توآنی بفهمی و البته عجیب هم نیست برآیم!

چون “تـو”، “من” نیستی!

پس لطفا قضآوتم نکن...

  • جلال کریمی


غصه هایت که ریخت،

تو هم همه را فراموش کن

دلت را بتکان

اشتباهاتت وقتی افتاد روی زمین،

بگذار همانجـــا بماند

فقط از لابلای اشتباهاتت،

یک "تجربه" را بیرون بکش،

قاب کن و بزن به دیوار دلت...

  • جلال کریمی


زندگی گاه به کام است و بس است؛
زندگی گاه به نام است و کم است؛
زندگی گاه به دام است و غم است؛
چه به کام و
چه به نام و
چه به دام...
زندگی معرکه همت ماست...

زندگی میگذرد...

زندگی گاه به راز است و ملامت بدهد؛
زندگی گاه به ساز است و سلامت بدهد؛
زندگی گاه به ناز است و جهانت بدهد؛
چه به راز
و چه به ساز
و چه به ناز...
زندگی لحظه بیداری ماست ...

زندگی می گذرد...

  • جلال کریمی




می خواستم که عقده ی دل وا کنم ، نشد

نفرین بر این سکوت غم افزا کنم ، نشد

می خواستم که در غم عشق تو سالها

فکری به حال این دل تنها کنم ، نشد

می خواستم شبی به خیال تو تا سحر

دل را اسیر وعده ی فردا کنم ، نشد

می خواستم هنر کنم و پیش طاعنان

عشق و فراق را همه حاشا کنم ، نشد

می خواستم به خاطر تار شکسته ام

تاری ز گیسوان تو پیدا کنم، نشد

می خواستم که کاسه ای از شربت جنون

خیراتی قبیله ی لیلی کنم ، نشد

می خواستم به گوشه ی زندان انتظار

پلک حریص پنجره را وا کنم ، نشد

می خواستم به یاد غرور شکسته ام

آیینه را فدای تماشا کنم ، نشد

  • جلال کریمی


این پیام را همیشه و تا آخر عمرتون یادتون باشه

بعضی وقتا آدما الماسی تو دست دارن، بعد چشمشون به یه گردو می افته دولا میشن تا گردو رو بردارن، الماسه می افته تو شیب زمین، قل میخوره و تو عمق چاهی فرو میره، میدونی چی می مونه؟
یه آدم دهن باز....، یه گردوی پوک .... و یه دنیاحسرت....، مواظب الماسهای زندگیمون باشیم، شاید به دلیل اینکه صاحبش هستیم وبودنش برامون عادی شده ارزشش رو از یاد بردیم.
الماسهای زندگی:
پدر ، مادر ، همسر، فرزند، سلامتی، سرفرازی، خانواده، دوستان خوب، کار، عشق و ...هستند.

  • جلال کریمی