روزی ما دوباره کبوتر هایمان را پیدا خواهیم کرد
و مهربانی دستِ زیبایی را خواهد گرفت.
روزی که کمترین سرود
بوسه است .
و هر انسان
برای هر انسان
برادری ست .
روزی که دیگر درهای خانه هاشان را نمی بندند!
قفل ،
افسانه یی ست !
و قلب
برای زندگی بس است.
روزی که معنایِ هر سخن "دوست داشتن" است .
تا تو به خاطرِ آخرین حرف دنبال سخن نگردی .
روزی که آهنگ هر حرف
زندگی ست
تا من به خاطر آخرین شعر رنجِ جست و جوی قافیه نبرم .
روزی که هر لب ترانه یی ست
تا کمترین سرود ، بوسه باشد.
روزی که تو بیایی ، برای همیشه بیایی
و مهربانی با زیبایی یکسان شود.
روزی که ما دوباره برای کبوترهایمان دانه بریزیم ..
و من آن روز را انتظار می کشم .
حتی روزی که دیگر نباشم ...
عاشق گمنام نوشت:
ای بشرتا چند پنداری که دنیا ما توست
ور نپنداری عجل هر لحظه در دنبال توست
انچه خوردی مال مور و مال گور
انچه مانده مال وارث
انچه کردی مال توست
- ۲۸ دی ۹۵ ، ۱۹:۴۵