Wellcom To Jalal Karimi Site

سایت شخصی آقای جلال کریمی

Wellcom To Jalal Karimi Site

سایت شخصی آقای جلال کریمی

Wellcom To Jalal Karimi Site

سایت شخصی آقای جلال کریمی

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

گفته بودی
نفسی از نفست
با نفسم
هم نفس است ...

این چه حکمت
که در این هم نفسی
این دل من
بی نفس است؟!


عاشق گمنام نوشت:


آمدن روز
ربطی به خورشید
یا صدای گنجشک ها
ندارد
تو باید
موهای سیاهت را
کنار بزنی....

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۰۴ مرداد ۹۵ ، ۲۱:۳۸
  • جلال کریمی

چقدر سخت است
که لبریز باشے از گفتن،
ولـے در هیچ سویت
محرمے نباشد!!!


عاشق گمنام نوشت:

بیا....
پرواز کن با من....
از این هامون،
از
این
مرداب

  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • ۰۳ مرداد ۹۵ ، ۲۱:۰۳
  • جلال کریمی

بعداز تو تنها خیابانی هستم....

که نه هیچ مسیری به آن ختم شد...

ونه هیچ سفری از آن شروع !!!!


عاشق گمنام نوشت:


وقتی دوست دارمت و ندارمت ...........

دلم باید به اندازه یک دریا وسیع باشد یا به اندازه یک دنیا تنگ ؟

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۰۳ مرداد ۹۵ ، ۲۱:۰۱
  • جلال کریمی

همیشه گفت اند دعا در حق دیگری زود تر مستجاب می شود ...

حتی خدا هم این همدلی را دوست دارد....

گاهی بی هیچ دلیلی خوشحال هستید و حالِ خوبی دارید...

یقین بدانید کسی برایتان دعا کرده است...


عاشق گمنام نوشت:


خــــــــدایا . . .

دلم میخواهد شبیه بی کس ترین ادمهای روی زمین باشم

شبیه آدمهایی که جز تو یاوری ندارند...

از عظمت مهربانیت در حیرتم...

چگونه به من محبت میکنی
درحالی که درسرزمین وجودم فصل سرد شیطانی حاکم است...

خـــــــــدایا . . .

سجده میکنم در برابرت که اینقدر در برابر من و گناهان من صبوری

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۰۳ مرداد ۹۵ ، ۲۰:۵۸
  • جلال کریمی

نردبانی که

به اندازه

دلتنگی من قد بکشد

پشت دیوار کسی یافت نشد

تکیه بر حسرت خود خواهم زد…


عاشق گمنام نوشت:


در تو آنقدر من پنهان است
که نتْوانم
چشم بست
که نتْوانم
دست شست

ای اشک ها به انتظار باشید...

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۰۳ مرداد ۹۵ ، ۲۰:۵۲
  • جلال کریمی

عـشــق...

همیشـہ ازاولش "عشـق" اسـت...

ولے یڪ روز چشـم ڪہ باز میڪنے...

میبـینے "عشق" دیگـر "عشق" نیسـت...

میبــینے نـہ میتوانے "بروے"...

نـہ... "بمـانے...

آنجاست ڪہ دیگر "عشـق"

"درد" اسـت...

وتـو غمگینے از "دردے" ڪه

اینـقدر وفـادار اســت...


عاشق گمنام نوشت:


غَـمَـت
رآ بــہ مــن بــده

دلَـت
رآ بـہ هــر ڪـہ مےخــوآهے

رفــآقــت ...
تــآوان سنگیــنے دآرد....

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۰۲ مرداد ۹۵ ، ۲۲:۲۲
  • جلال کریمی

هر وقت باران میبارد...
دلم یک پنجره ی باز میخواهد ...

یک فنجان چای داغ...
یک دوست که بشود دست انداخت دور شانه اش و با او رقص قطره ها را تماشا کرد ...
حرف زد... و عطر خاک باران خورده بپیچد توی اتاق...

اکنون باران می بارد...
پنجره ها بازند... من نشسته ام یک گوشه ی خانه...
فنجان چای کنارم...
تنها...

و صدای بازیگوشی قطره ها مدام توی سرم می پیچد...


عاشق گمنام نوشت:

سهم من که نیستی
سهم قصه های من بمان...
سهم فکر من
عاشقانه های من
سهم خواب دستهای من بمان...
از کنار من که رفته ای
از خیال من مرو...
اما گاهی برگــــــرد
در میـــان این سطـــرها قدم بزن
و از هـــــر واژه من
شعـــــری ناب بســــاز
هنوز در خاطرم
همان همیشه ای
که ترنم ِ عاشقانه ات
طنین ِ بغض ِ فرو خورده ی
من است ...℘!

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۰۲ مرداد ۹۵ ، ۲۲:۱۸
  • جلال کریمی


هنوز هم
گم می شوم
در هر خیالی که
“تو” در آن پیدا می شوی
از داشته ها “تو” را دارم
و
از نداشته ها “تو” را
هنوز
ماه من تویی


عاشق گمنام نوشت:

شعرے آمده روے ِ برگ ها
بالاے ِ پلہ ے چوبے
بر پاشویہ ے حوض
از حیاط ِ کوچڪ خانہ ے ما
تا پشت ِ پنجره ے بستہ
جابہ جا مے شود ،
درست ْ مثل ِ شاپرڪے
ڪہ همیشہ از گرفتڹ ِ آڹ عاجزم !

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۰۲ مرداد ۹۵ ، ۲۲:۱۲
  • جلال کریمی

زندگیتونو

با امید ادامه بدین،

خوشبختی اون چیزی نیست که

هر کسی بیرون ببینه،

خوشبختی تو دل آدمه...


عاشق گمنام نوشت:


گاهی چقدر دلت ...

برای یک خیال راحت ,

تنگ می شود !!!؟

  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • ۰۱ مرداد ۹۵ ، ۲۲:۴۶
  • جلال کریمی


جـــایــی بـایـــد باشــد

غــیــر از ایــــن

کـــنــج تـــنــهـــایـــی !!

تــــا آدمــــ گــــاهـــی آنــــجـــا

جــــان بــــدهــــــد !

مــثــــلا “آغـــــوش” تــــو


عاشق گمنام نوشت:

اینکه

شمعدانی را

*جانم* صدا میزنم

دست خودم نیست

همیشه

فکر می کنم که گلها را

تو به دنیا آوردی

به گلدان مریم و نرگس و یاس

یا همین بنفشه و شب بو نگاه کن!

زیبایی شان به تو رفته

تنهایی شان به من


  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • ۰۱ مرداد ۹۵ ، ۲۲:۴۲
  • جلال کریمی